پیشینه تحقیق باورهای معرفت شناختی
مبانی نظری و پیشینه تحقیق باورهای معرفت شناختیمبانی نظری باورهای معرفت شناختیپیشینه تحقیق باورهای معرفت شناختیتحقیق باورهای معرفت شناختیپیشینه باورهای معرفت شناختیباورهای معرفت شناختیباور معرفت شناختیمعرفت شناختی-------
پیشینه تحقیق باورهای معرفت شناختی
فرمت فایل دانلودی: .zipفرمت فایل اصلی: word
تعداد صفحات: 65
حجم فایل: 85
قیمت: 51721 تومان
بخشی از متن:
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 65
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
قسمتی از متن:
انگیزه معرفت شناسی
این که معرفت به راستی مسئله است، نکته ای نیست که بداهتش فوراً آشکار شود. به نظر آدمی عادی، ما یا چیزی را می دانیم یا نمی دانیم.
بهسادگی ممکن است عقیده ای اختیار کنیم که دانسته های بعدی ما نادرستی آن رانمایان کند. در اینجا می توان گفت در اشتباه بوده ایم، اما پیش از آنکه دانسته باشیم عقیده ما اشتباه بوده است، می پنداشتیم که به آن واقعیت معرفتداشته ایم. روشن است که اگر بخواهیم واژه معرفت را درست بکار ببریم، زمانیاز آن استفاده می کنیم که امکان خطا نباشد، اما از کجا بدانیم در خطا نیستیم؟
- شاید بپنداریم که سرچشمه معرفت شناسی، مشاهده جهان پیرامون است، یعنی تاثرات حسی منبع موثق اطلاعاتند.
- شاید بپنداریم که تنها شناخت ناشی از داده های حسی گرفتار محدودیت است و با منطق قیاسی و دانش ریاضی می توان به یقین رسید.
تاریخچه معرفت شناسی
در دوره یونان باستان
دراین دوره هر چند که معرفت شناسی به صورت علم مستقل مطرح نبود ولی مسئله«ارزش شناخت»که یکی از محوری ترین مباحث معرفت شناسی می باشد مورد توجه بوده است.
برخی مانند پارمنیدس الئایی[1] به خاطر کشف خطای حواس، منکر نقش حواس در ادراکات شده و نقش عقل را برجسته کردند، در مقابل بعضی مثل هراکلیتوس[2] بر فایده حواس تاکید داشت و نقش عقل را نادیده گرفت.
در قرن پنجم قبل از میلاد سوفسطائیان[3] ظهور کردند که اساساً منکر واقعیت خارجی شدند.
بعداز آن «مسئله شناخت» بصورت جدی تر مطرح شد، و سقراط[4] و افلاطون به مخالفت با سوفسطائیان پرداختند. بعد از این برهه سه مشرب فکری اصلی به توضیح آرا سقراط و افلاطون پرداختند:
-تجربه گرایان[5]: معتقد بود ند«معرفت حسی» اساس معرفت بشری است و به همین خاطر اعتبار ریاضیات را انکارمیکردند، زیرا مسائل آن با معرفت حسی قابل اثبات نبود.
- شک گرایان:[6]موضوع معرفتشناختی دیوید هیوم راجع به جایگاه و شان عقل و خرد آدمی است که نگاه کاملاً تجربهگرایانه و ضد سنت عقلگرایی ارسطویی دارد.
-نو افلاطونیان[7]: جنبه عرفانی داشت در حقیقت التقاطی بود از نظریات افلاطون و ارسطو و برای ادراک، سه مرحله قائل بودند که پس از این سه مرحله،نوبت به مرحله عالی یعنی شهود و متحد شدن با «احد» میرسید، آن مراحل عبارتند از: ادراک حسی، فهم، عقل.